کتاب راز خدمتکار - کوله پشتی

توضیحات کتاب راز خدمتکار - کوله پشتی

   پيدا كردن كارفرمايى كه خيلى از گذشته ام نپرسد اصلاً آسان نيست؛ به همين دليل، ممنون شانسم هستم كه گاريک ها به طور معجزه آسايى شغلى به من مى دهند، كار نظافت پنت هاوس خيره كننده شان كه چشم انداز شهر را دارد و آماده كردن غذاهاى شيک و پيک در آشپزخانه ی پرزرق و برقشان. مى توانم مدتى اينجا كار كنم و تا به دست آوردن چيزى كه مى خواهم ساكت بمانم. اين كار تقريباً عالى است، اما هنوز خانم گاريک را نديده ام، داخل اتاق مهمان را هم همين طور. مطمئنم صداى گريه اش را مى شنوم. وقتى مى خواهم لباس ها را بشويم متوجه لكه هاى خون دور يقه ی لباس خواب هاى سفيدش مى شوم. بعد يک روز نمى توانم جلوى خودم را بگيرم و در اتاق خوابش را مى زنم. لاى در كه به آرامى باز مى شود، چيزى در اتاق مى بينم كه همه چيز را تغيير مى دهد ...
   آن موقع است كه قولى مى دهم. به هر حال قبلاً هم اين كار را كرده ام. مى توانم در عين حفظ اسرار خودم از خانم گاريک هم محافظت كنم.
   داگلاس گاريک اشتباه كرده است و بايد بهايش را بپردازد، اما سؤال اين است كه تا كجا مى خواهم پيش بروم ...